از قسمت آرشیو موضوعی راحت تر دنبال مطلبتون برید.....
دانش اموزان عزیز حتما سری به موضوع:
پیشنهاد به دانش آموزان و سوال از دانش اموزان بزنید.
از قسمت آرشیو موضوعی راحت تر دنبال مطلبتون برید.....
دانش اموزان عزیز حتما سری به موضوع:
پیشنهاد به دانش آموزان و سوال از دانش اموزان بزنید.
باتری زندگی هیچ کسی شارژ نداشت / بار احساس در این کلبه تاریک نبود
مرکز عشق در آن غمکده پایسته نبود / ضربان دل ما شرح مکانیک نبود
دل ما بسته ترین سطح دراندیشه گاوس / عشق اپسیلونی هم مایه تحریک نبود
غیر بدبختی و بیچارگی و یاس و جمود / آن زمان در صف برنامه ترمیک نبود
لحظه را قدر بدانیم که در موج قدیم / به خدا زندگی اینقدر رمانتیک نبود
ما دو قطبی شده ایم وهمه جا جریان است/ بعد از ان قصه کسی تابع تفکیک نبود
شده ام محو در این شار و مرا باور نیست/ روزگاری دل ما عاشق فیزیک نبود...
محمد رضا شاکری.
سلام.
سه تا سوال اساسی هست که بچه ها مخصوصا سال سومی ها باید جوابی داشته باشن...
منظورم جواب بزرگ و درشت نیست..
همین که فکرتو اول مشغول کنه یعنی داری دنبال جواب میگردی...
* تو گـــذشتــــه چه اتفاقی افتاد؟
* از این اتــفــاقــات چه درسی گرفتم؟
* حالا چه کـــار متفاوتی انجام میتونم بدم؟
پیشنهاد من : یه دفتر چه کوچیک داشته باش...
شروع کن به جواب دادن این سوالا...
تو بازم نیاز پیدا میکنی به این دفتر چه...
سوالای زیادی تو راه هستن ...
یادت باشه یه روزی بر میگردی این دفتر چه رو نگاه میکنی و لذت تمام میبری...
فیزیک زیباست می دانم
ولی من که نخواندم درس
که بتوانم به دست آرم
کلید این مسائل را
پشیمانم از این کارم
پریشانم نمی دانم
چگونه می شود جبران نمی دانم
و این بودش نخستین امتحان در ترم جدید
یکی از بهترین خاطره های دوره راهنماییم، مدرسه متانت این بود که:
یه روز در سال می شد که کادر مدرسه معلم ، مستخدم و همه همه نمی اومدن و فقط مدیر و معاون مدرسه
حاضر بودن و دانش آموزا مدرسه رو اداره میکردن ، مدرسه ای که نزدیک 350 دانش آموز !
یکی میشد ناظم، چند نفر مستخدم، هر کلاسی هم به جای معلم های مختلف یه دفعه می شد معلم چهار زنگ.
عموما معلمه(دانش آموز) 2 ویژگی داشت:
1. درس خون کلاس بود 2.وقتی جای معلم میشد پدر ما رو در می اورد.
عجب حالی میداد خداییش. یاد اون روز ها بخیر واقعا.
کمتر مدرسه ای با جمعیت 350 تایی حاضره بذاره دانش اموزا ادارش کنن.
تو رفتی و زمان ایستاد!
من عقب رفتم
تا همان نقطه روز اول
صفر مطلق...!
دیروزم زرد بود زن فالگیر می گوید:
فردایت آبی روشن است
آه خدایا
چرا امروز سیاه است؟
وقتی هستی دمای بدنم برحسب فارنهایت است
و وقتی نیستی سانتیگراد
چه کوچک می شوم در نبودنت!
گر چه همان آدمم.
ماری توتونچی
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج
مرا حساب کنید
خط محیط دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده
را خراب کنید
طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر
غیر از این نام خطاب کنید
دگر به منطق منسوخ مرگ میخندم
مگر به شیوه ای
دگر مرا مجاب کنید
چو صخره های یخ از انجماد دلگیرم
مرا به هرم نفس
های عشق آب کنید
در این درنگ طویلی که پای من لنگ است
ز دست میروم ای
دوستان شتاب کنید
مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کوره ی
فریاد خود مذاب کنید
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت
مرا کتاب کنید
قیصر امین پور
علیاصغر خدادوست در سال ۱۳۱۴ در شیراز زاده شد.
- سال ۳۳ در دانشکده پزشکی شیراز مشغول به تحصیل شد.
- سال ۴۱ از طرف دولت برای گذراندن دوره تخصصی درایالات متحده انتخاب شد.
- وی به عنوان نخستین و تنها دستیار خارجی در بخش چشم پزشکی دانشگاه جانز هاپکینز در سال ۱۳۴۱ پذیرفته شد.- سال ۴۷ علیرغم پیشنهاد و خواست دانشگاه جان هاپکینز عازم ایران شد و در بخش چشم پزشکی دانشگاه شیراز به عنوان استاد مشغول فعالیت شد.
از سال ۴۷ تا ۵۹ وی هر دو سال یک بار به عنوان استاد مدعو شش ماه را دربخش چشم دانشگاه جانز هاپکینز برای ادامه برنامههای پژوهشی گذراند .
- سال ۶۱ به عنوان استاد و رئیس بخش چشم دانشگاه سیسیل انتخاب شد.
- سال ۷۱ مرکز چشم پزشکی کنتیتکت در شهر نیوهیون را بنیان گذاشت و به عنوان سرپرست آن مشغول به کار شد.
- سال ۵۹ ایشان به طور پیاپی سالی دوبار به ایران بازگشته و در فعالیتهای بالینی و آموزشی در بیمارستانهای گوناگون تهران و شیراز شرکت کردهاست.
وی در شیراز بیمارستان فوق تخصصی چشم دکتر خدادوست را بنا کرد همچنین با دعوت استاندار اردبیل ساخت بیمارستان چشم پزشکی سرعین را قبول کردهاست.
مصاحبه با پروفسور خدادوست:
چرا از آمریکا به ایران؟
بله این آمدن به ایران عرق ملی است. عرض کنم بهتون که آمریکا میگه غرب یا شرق
؟
مملکت آب و خاک آدم از همش بهتره و برای هرکسی ، هرکسی در هر مملکت در هر شغل و
درهر مقامی به فکر سازندگی باشه هیچ وقت از کشورای دیگر دنیا عقب نخواهد افتاد اخلاق بعضی از
هم وطن ها این هست که همیشه دیگرون هستن ، هرکسی باید بپرسه که من چه کار می تونم
بکنم.
اگر همه بگن من چیکار میتونم بکنم ، کشور آباد میشه .کشور خوب میشه ،
دزدی درش نیست و کارم برای همه ان شاالله پید اخواهد شد.
او روزیکه من میخواستم برم آمریکا ، که تقاضا
کردیم که یه سالی بریم اونجا ، ازم می پرسید کدوم رشته چشم پزشکی؟ من دهنم باز
موند. گفتم معنیش چیه! خب چشم پزشکیه. ]نامفهوم[ که الانه چشم پزشکی 12 رشته مختلف داره و یه کسی
نمی تونه بیاد بگه من چشم پزشکم . نه ، نیستی. تازه بایستی بری یکیش خوب یاد
بگیری، خوبم که یاد گرفتی اگر نتونی خودتو سال به سال بر پیشرفت علم در دنیا وفق
بدی ، فارغ التحصیل دو سال پیش امسال دکتر نیست. تو کاغذ هست ولی توی عمل نیست
منبع: http://nlai.ir/Default.aspx?tabid=2420&ctl=Details&mid=13129&ItemID=5855&language=fa-IR
دانشمند یه مجله قدیمی هست / بیش از نیم قرن همراه ما
آشنا شدن من با این مجله برمیگرده به معرفی استاد بزرگم آقای جاوید فر -دبیر فیزیک پیش دانشگاهی-
سرکلاس مطالب علمی زیادی میگفت و از ایشون پرسیدیم از کجا این همه اطلاعات دارن ؟
ایشون گفتن: مجله دانشمند
چون دانش آموز حرف گوش کنی بودم ، وقتی فارغ التحصیل شدم ، مجله دانشمند و خریدم
اما هیچی هیچی ازش سر در نیوردم! عکسای رنگی هم نداشت ، کلا از خوندنش منصرف شدم
تا 2 سال بعدش
من دوباره به خاطر تدریس تصمیم گرفتم برم سراغ مجله
الان میگم مجله فوق العاده ای هست
حتما بخرید و بخونید
شاید یه کم سخت باشه اونم فقط قسمت فیزیکش-
اما درباره هرنوع علمی مطلب داره : سلامت -پزشکی-فنی مهندسی- اینترنت- زمین و زندگی
اثار وی : http://www.ensani.ir/fa/119929/profile.aspx
یک ترم سعادت حضور در کلاس انسان شناسی در اسلام از دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه بهشتی
را کناراین استاد ارجمند داشتم.
وی طی این دوران مسئولیت صفحه شعرِ هفتهنامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود
را در سال ۱۳۶۳ منتشر کرد. اولین مجموعه او «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن
«تنفس صبح» تعدادی از غزلها و شعرهای سپید او را در بر میگرفت.
دکتر قیصر امینپور، تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد.
البته من این کتاب رو ترم4 دانشگاه خوندم و ناراحت از اینکه چه قدر دیر!
اگر خوندید خوشحال میشم نظرتونو درباره کتاب بدونم.
همیشه به این فکر بودم که میشه فیزیک روبا چیزهای دیگه پیوند داد،
مثل آشپزی!؟
این جمله، جمله ی همکلاسی هنرمند بنده (خانم هانیه باقری) است و خلاصه ای از حرف های او:
آشپزی ملوکولی molecular gastronomy!!!
آشپزی مولکولی در سال 1988 توسط نیکلاس کورتی، فیزیکدان مجارستانی و
یک شیمیدان فرانسوی به نامهارولد گری ابداع شد....
نمونه ای از آشپزی مولکولی:
تهیهی گاز هویج که تنها از ترکیب آب هویج با لسیتین پودری به دست میاید.
اول از همه باید این نکته رو بدونیم که آشپزی مولکولی همونطور که قبلا هم اشاره شد
از جهاتی به ظاهر غذا میپردازه. پس یکی از کاربردهای اون تزیین غذاهای مختلف قبل از
سرو کردن اونهاست.
گاز هویج که با همزدن سریع لیستین پودری و آبهویج درست شده
و در آخر، سخنی از نیکلاس کورتی:
«من فکر میکنم این بازتاب ناراحت کنندهای برای تمدن ما داشته باشه که در زمانی که ما
میتونیم دمای اتمسفر ناهید (ونوس) رو اندازهگیری کنیم،
نمیدونیم که داخل سوفله (نوعی دسر) چی میگذره!»
http://www.sitpor.org/2015/01/molecular-gastronomy
بسمه تعالی. 93/11/4
امروز بعد از مدت ها برف امد ومن از پنجره ی کلاس اول دبیرستان مدرسه علامه جعفری
شاهد بارش زیبای برف هستم.
اری فیزیک! اکنون بر من رحمت شده است هر چند دیروز زحمت بود!
بارش برف مرا یاد گذر زمان و آینده می اندازد
بارش گاهی تند است و گاهی کند
مثل زمان ، زمان عمر من
از عرش می آید به فرش ، شاید مثل زندگی من...
اکنون دارد کم کم کند می شود مثل مهلت زندگی من...
اما
برف را همه دوست دارند ...
عاشقانه ها با برف احساس می شود
نمی دانم این جا هم مثل برف هستم یا نه...
نه به فکرم که رشته پاره کنم / نه بر آنم که از تو بگریزم
با هزار جوانه می خواند / بوته نسترن سرود تو را
هر نسیمی که می وزد در باغ / می رساند به او درود تو را
عاشقم ، عاشق ستاره صبح / عاشق ابر های سرگردان
عاشق روز های بارانی / عاشق هر چه نام توست بر آن
فروغ فرخزاد /
هلیاجان محبت کردن تو برگه حل سوالات فیزیک برای من این شعر زیبا رو نوشتن.
نوشته من برای هلیا :
هرگز برای بهره مندی از خوشبختی ، امروز و فردا مکن...
در انتخاب واحد زندگی ، صداقت پیش نیاز همه درس هاست...
استعدا و علاقه به خوش نویسی تا رسیدن به تابلوسازی و پارچه نویسی.
از بچگی، از وقتی خیلی کوچک بودم خوشنویسی را دوست داشتم.
دوران راهنمایی در مدرسه خطم از همه بهتر بود، همیشه به خاطر خط خوبم مورد تشویق
قرار میگرفتم . دوران راهنمایی و دبیرستان را گذراندم؛ اتفاقا درسم هم خوب بود، اما آنقدر به
خط و خوشنویسی علاقه داشتم که کنکور ندادم.
به خاطر علاقه شدیدم به خوشنویسی مثل تشنهای که به آب رسیده همه چیز را خیلی
سریع یاد میگرفتم.
بزرگترین شانس زندگیام این بود که همسرم وقتی از علاقهام خبردار شد نه تنها مخالفتی
نکرد بلکه مثل کوه پشتم ایستاد و کمکم کرد.
مصداق این تصویر اینه که دانش اموز درس خون تو همه شرایط درسشو باید بخونه!
یا شرایط درس خوندنو باید بسازه!
؟؟؟ چرا به راحتی و بدون احساس افتادن به کار خود ادامه می دهند ؟؟؟؟
نقطه تعادل:
به طور عام موقعیت هر چیز یا شیئی را که پایدار باشد، حالت تعادل گفته میشود.
حال شرط تعادل ، یعنی «صفر شدن کلیه نیروها»
(و البته گشتاور نیروهای خارجی-اشنا شدن در دانشگاه)
فیزیک دبیرستان یه درس اسون و نمره بیاری هست به شرطی که:
اغلب بچه ها تو حل مسئله فقط میخوان با عددای داده شده و فرمول های حفظ شده
یه جوابی به دست بیارن! اما باید :
سفر بی بازگشت به مریخ!!!
شرکت هلندی مارس وان، فهرست 663 نفره متقاضیان را منتشر کرد
که نام چند ایرانی در این فهرست دیده میشود.
پذیرش اولیه داوطلبان سفر یکطرفه به مریخ از روز هشتم ژانویه 2014 (18 دی 92) آغاز شد.
تمامی افراد علاقهمند با حداقل 18 سال سن، بهرههوشی مناسب و سلامت کامل جسمی و روحی
میتوانستند داوطلب حضور در جمع پیشگامان مستعمره مریخ (Mars Colony pioneer) شوند.
در مدت زمان تعیین شده برای ثبتنام، 202 هزار و 586 نفر از 140 کشور جهان متقاضی
حضور در این پروژه شدند.
در ثبتنام اولیه، نام 14 ایرانی دیده میشد که پس از بررسی شرایط متقاضیان،
فهرست 705 نفرهای از سوی شرکت مارس وان در می 2014 (اردیبهشت 93) منتشر شد
که بر اساس آن، 7 داوطلب ایرانی شرایط لازم را برای حضور در مرحله بعد گزینش داشتند.
در جدیدترین فهرست که به تازگی منتشر شده است، 663 داوطلب برای حضور در مراحل بعدی
و طی مراحل پزشکی و مصاحبههای تخصصی انتخاب شدند که نام شش ایرانی شامل:
علی رسولزاده 23 ساله، صادق مدرسی 29 ساله، الهه نوری 20 ساله، رامین سعیدیآذر 31 ساله
(ساکن ایتالیا)، زهره فتوره بنابی 32 ساله و سحر وقوعی 36 ساله (ساکن آمریکا) دیده میشود.
هدف نهایی در این طرح، انتخاب 24 تا 40 فضانورد دوره دیده است که
در گروههای چهار نفری هر دو سال یکبار راهی سیاره سرخ میشوند.
طبق برنامهریزی صورت گرفته، اولین گروه پس از یک سفر هفت ماهه در
سال 2025 به مریخ خواهند رسید.
افرادی که در فهرست نهایی ساکنان آینده مریخ قرار میگیرند،
هرگز به زمین بازنخواهند گشت
و در این شرایط، سیاره سرخ به سکونتگاه مادامالعمر، محل زندگی، کار و مرگ آنها تبدیل میشود؛
این گروه اقدام به جمعآوری دادههای تحقیقاتی، کاشت گیاهان با قابلیت تولید اکسیژن و فراهم کردن
شرایط برای حضور و اقامت تعداد بیشتری از ساکنان زمین بر روی سیاره مریخ خواهند کرد.
http://www.tabnak.ir/fa/news/455313/6-ایرانی-در-لیست-سفر-بیبازگشت-به-مریخ