البته من این کتاب رو ترم4 دانشگاه خوندم و ناراحت از اینکه چه قدر دیر!
اگر خوندید خوشحال میشم نظرتونو درباره کتاب بدونم.
البته من این کتاب رو ترم4 دانشگاه خوندم و ناراحت از اینکه چه قدر دیر!
اگر خوندید خوشحال میشم نظرتونو درباره کتاب بدونم.
همیشه به این فکر بودم که میشه فیزیک روبا چیزهای دیگه پیوند داد،
مثل آشپزی!؟
این جمله، جمله ی همکلاسی هنرمند بنده (خانم هانیه باقری) است و خلاصه ای از حرف های او:
آشپزی ملوکولی molecular gastronomy!!!
آشپزی مولکولی در سال 1988 توسط نیکلاس کورتی، فیزیکدان مجارستانی و
یک شیمیدان فرانسوی به نامهارولد گری ابداع شد....
نمونه ای از آشپزی مولکولی:
تهیهی گاز هویج که تنها از ترکیب آب هویج با لسیتین پودری به دست میاید.
اول از همه باید این نکته رو بدونیم که آشپزی مولکولی همونطور که قبلا هم اشاره شد
از جهاتی به ظاهر غذا میپردازه. پس یکی از کاربردهای اون تزیین غذاهای مختلف قبل از
سرو کردن اونهاست.
گاز هویج که با همزدن سریع لیستین پودری و آبهویج درست شده
و در آخر، سخنی از نیکلاس کورتی:
«من فکر میکنم این بازتاب ناراحت کنندهای برای تمدن ما داشته باشه که در زمانی که ما
میتونیم دمای اتمسفر ناهید (ونوس) رو اندازهگیری کنیم،
نمیدونیم که داخل سوفله (نوعی دسر) چی میگذره!»
http://www.sitpor.org/2015/01/molecular-gastronomy
بسمه تعالی. 93/11/4
امروز بعد از مدت ها برف امد ومن از پنجره ی کلاس اول دبیرستان مدرسه علامه جعفری
شاهد بارش زیبای برف هستم.
اری فیزیک! اکنون بر من رحمت شده است هر چند دیروز زحمت بود!
بارش برف مرا یاد گذر زمان و آینده می اندازد
بارش گاهی تند است و گاهی کند
مثل زمان ، زمان عمر من
از عرش می آید به فرش ، شاید مثل زندگی من...
اکنون دارد کم کم کند می شود مثل مهلت زندگی من...
اما
برف را همه دوست دارند ...
عاشقانه ها با برف احساس می شود
نمی دانم این جا هم مثل برف هستم یا نه...
نه به فکرم که رشته پاره کنم / نه بر آنم که از تو بگریزم
با هزار جوانه می خواند / بوته نسترن سرود تو را
هر نسیمی که می وزد در باغ / می رساند به او درود تو را
عاشقم ، عاشق ستاره صبح / عاشق ابر های سرگردان
عاشق روز های بارانی / عاشق هر چه نام توست بر آن
فروغ فرخزاد /
هلیاجان محبت کردن تو برگه حل سوالات فیزیک برای من این شعر زیبا رو نوشتن.
نوشته من برای هلیا :
هرگز برای بهره مندی از خوشبختی ، امروز و فردا مکن...
در انتخاب واحد زندگی ، صداقت پیش نیاز همه درس هاست...
استعدا و علاقه به خوش نویسی تا رسیدن به تابلوسازی و پارچه نویسی.
از بچگی، از وقتی خیلی کوچک بودم خوشنویسی را دوست داشتم.
دوران راهنمایی در مدرسه خطم از همه بهتر بود، همیشه به خاطر خط خوبم مورد تشویق
قرار میگرفتم . دوران راهنمایی و دبیرستان را گذراندم؛ اتفاقا درسم هم خوب بود، اما آنقدر به
خط و خوشنویسی علاقه داشتم که کنکور ندادم.
به خاطر علاقه شدیدم به خوشنویسی مثل تشنهای که به آب رسیده همه چیز را خیلی
سریع یاد میگرفتم.
بزرگترین شانس زندگیام این بود که همسرم وقتی از علاقهام خبردار شد نه تنها مخالفتی
نکرد بلکه مثل کوه پشتم ایستاد و کمکم کرد.