فیزیک زیباست می دانم
ولی من که نخواندم درس
که بتوانم به دست آرم
کلید این مسائل را
پشیمانم از این کارم
پریشانم نمی دانم
چگونه می شود جبران نمی دانم
و این بودش نخستین امتحان در ترم جدید
فیزیک زیباست می دانم
ولی من که نخواندم درس
که بتوانم به دست آرم
کلید این مسائل را
پشیمانم از این کارم
پریشانم نمی دانم
چگونه می شود جبران نمی دانم
و این بودش نخستین امتحان در ترم جدید
تو رفتی و زمان ایستاد!
من عقب رفتم
تا همان نقطه روز اول
صفر مطلق...!
دیروزم زرد بود زن فالگیر می گوید:
فردایت آبی روشن است
آه خدایا
چرا امروز سیاه است؟
وقتی هستی دمای بدنم برحسب فارنهایت است
و وقتی نیستی سانتیگراد
چه کوچک می شوم در نبودنت!
گر چه همان آدمم.
ماری توتونچی
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج
مرا حساب کنید
خط محیط دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده
را خراب کنید
طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
مرا به نام دگر
غیر از این نام خطاب کنید
دگر به منطق منسوخ مرگ میخندم
مگر به شیوه ای
دگر مرا مجاب کنید
چو صخره های یخ از انجماد دلگیرم
مرا به هرم نفس
های عشق آب کنید
در این درنگ طویلی که پای من لنگ است
ز دست میروم ای
دوستان شتاب کنید
مگر سماجت پولادی سکوت مرا
درون کوره ی
فریاد خود مذاب کنید
بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
اگر که متن سکوت
مرا کتاب کنید
قیصر امین پور
باتری زندگی هیچ کسی شارژ نداشت / بار احساس در این کلبه تاریک نبود
مرکز عشق در آن غمکده پایسته نبود / ضربان دل ما شرح مکانیک نبود
دل ما بسته ترین سطح دراندیشه گاوس / عشق اپسیلونی هم مایه تحریک نبود
غیر بدبختی و بیچارگی و یاس و جمود / آن زمان در صف برنامه ترمیک نبود
لحظه را قدر بدانیم که در موج قدیم / به خدا زندگی اینقدر رمانتیک نبود
ما دو قطبی شده ایم وهمه جا جریان است/ بعد از ان قصه کسی تابع تفکیک نبود
شده ام محو در این شار و مرا باور نیست/ روزگاری دل ما عاشق فیزیک نبود...
محمد رضا شاکری.